من یکی از آرزوهام این بود که آدم های خفنی که فهمیدند با ADHD شون چه کار کنند رو به بقیه هم معرفی کنم. نمونه خارجی زیاد سراغ داشتم، اما میگفتم کاش بین بر و بچه های ایرانی هم پیدا کنم.
یکی از چیزهای جالب در مورد کارآفرین ها اینه که درصد زیادی از کارآفرین ها ADHD دارند و همین سبب شده که اینا بشن کارآفرین.
تا این که رسیدم به پادکست طبقه 16، و دیدم ایول سهیل یکی از بهترین نمونه های بچه های ADHD هست که با سعی و خطای زیاد فهمیده از این تفاوت هاش چه مدلی استفاه کنه.
یک مدل تمام عیار آدمی بود که نقطه ضعف هاش رو شناخته، نقطه قوت هاش رو هم فهمیده و این تو بیشتر قسمت های پادکستش کاملا مشخصه.
من پادکست هاش رو به ترتیب گوش ندادم ولی از همون اوایل هی می گفتم این چقدر شبیه منه، این وقتی داره حرف میزنه انگار صدای مغز منه. بعد گفتم این ADHD داره و خودش نمی دونه تا این که رسیدم به پادکست های اول و دیدم خودشم بنده خدا اشاره کرده ( خلاصه من نمیخوام رو بچه مردم لیبل بزنم، خودش تو یکی از پادکست هاش گفت )
اگه پادکست رو گوش کنی قشنگ می بینی که امضای سهیل روشه و با پادکست های متداول که صد جور ادیت داره و کلی صدا و آهنگ روش گذاشتند که جذاب و شنیدنی بشه متفاوته، و شکلی که سهیل گفتگو رو جلو میبره با گفتگوی ساختارمند یک پادکستر عادی خیلی فرق داره.
سهیل داستانگوی خیلی خوبیه ( We are all good story tellers :D)
در واقع پادکست چیزی نیست جز همین گفتگوهای معمولی درباره کلی ایده و ماجراهای جدید و کنجکاوی درباره خیلی چیزهای دنیا که دوست داریم ازش سر در بیاریم.
- سهیل قشنگ اول پادکست که یادش میره مهمونشو معرفی کنه
- انتقادی هم که زیر پادکست هاش می بینید اینه که چرا این قدر وسط حرف مهمونت می پری 😀
ولی قشنگیش همین طبیعی بودن کل گفتگویی هست که اتفاق می افته و سهیل خودِ خودشه و چیزی رو سانسور نمی کنه.
ما داریم یک نفر رو می بینیم که میتونه با آدم های خیلی متفاوت گفتگو کنه ( به قول خودش رفیق کف خواب داره، رفیق شسته رفته لاکچری هم داره. )
که این از همون انعطاف پذیری ذهن یک ADHD میاد که نسبت به دنیاهای مختلف کنجکاوه و میتونه با دنیاهای مختلف، اگه براش جذاب باشه، راحت ارتباط برقرار کنه.
سهیل اون قدر افتادن و بلند شدن رو تجربه کرده که دیگه ترسش از افتادن ریخته، واسه همین رفته دنبال دنیایی که علاقه قلبیش هست.
همون که دکتر هالول میگه اگه میخوای ADHD خوشحالی باشی :
Find your own difficult
سختی مخصوصِ خودت رو پیدا کن
الان co-founder یکی از استارت آپ های خفن تو کانادا به اسم tribe یا قبیله است که اصلا ایده هم سر این بوده که آدم ها تو عصر حاضر لازم نیست محدود بشن به چهار تا آدم دور و برشون
آدم در عصر کنونی می تونه هر جای دنیا که باشه هم قبیله ای های خودش رو پیدا کنه و باهشون نتورک بسازه.
سهیل خیلی قشنگ با احساساتش کنار اومده و اونا رو شناخته و با خودش خیلی روراسته ( در واقع قضاوت نسبت به خودش رو گذاشته کنار )
فهمیده برا چیزی که دغدغه اش هست و بقیه هم شاید درکی ازش ندارند باید کاری بکنه یا حداقل خودش رو برسونه به آدم هایی که براشون این ها جالب باشه. ( که حاصلش شده همین پادکست )
شما تو این پادکست با شنیدن قصه های سهیل، میتونی بیینی که اگه کسی بتونه تفاوت ها و نقطه قوتش رو بشناسه، چطوری میتونه پای اون ایده اش یا چیزی که به نظرش مهمه وایسه تا به نتیجه برسه.
خوش شانسیش هم البته این هست که هم تیمی های خوش فهم و درکی نصیبش شده که مثلا اگه کمال گرایی اون نمیذاره که محصول رو فوری عرضه کنند، دو نفر دیگه هستند که کمکش می کنند که بی خیال، هیچ چی تو دنیا از اول بی عیب نبوده ( واقعا دم سیاوش محمودیان و محسن ملایری گرم 😀 ماها هر کدوم به دو سه تا از این مدل رفقای متفاوت با ما اما با شعور، نیاز داریم. )
شاید تیمشون یکی از تیم های ایده آلی هست که توش آدم ها اون قدر به درک و شعور کافی رسیدند که تفاوت ها اتفاق بدی به حساب نمیاد، بلکه مزیت محسوب میشه.
بازم همون که دکتر هالول میگه :
کانکشن های مثبت خودت رو پیدا کن
Find Your Own Positive Connection
البته من خیلی از پترن هایی که داره رو میذارم به حساب ADHD یا اون قدر با بچه های ADHD حرف زدم و قصه هاشون رو شنیدم که می فهمم این چیزی که سهیل داره میگه یا تبلیغش رو می کنه گاهی بیشتر مختص ADHD هاست تا نوروتیپکال ها.
وگرنه خودش کاری به این که ADHD هست یا نه نداره که شاید درستشم همینه، واقعا از یک جایی به بعد که خودمون رو شناختیم، این لیبل ADHD نه تنها اهمیت نداره، بلکه باید حواسمون باشه توی این لبیل گیر نکنیم و بریم راه خودمونو بسازیم.
مثلا یک جایی بود که کلی توضیح میداد که چه شکلی ورزش رو برا خودش تبدیل کرده به بازی که از زیرش در نره و بشه جزئی از زندگیش، من قشنگ خنده ام گرفته بود. ( هی میخواستم بگم میدونستی خیلی ها چقدر راحت ورزش می کنند و نیاز به این همه قر و قمبیل ندارند 😀 ،ولی کلی کیف کردم با روشی که ساخته بود )
خلاصه این که تو اپیزودهاش کلی راهکار جالب می شنوی از این که چه جوری زندگیت رو مهندسی کنی تا از ADHD بودنت لذت ببری.
اصلا همین که بعضی کارآفرین ها توی این پادکست در مورد ایده و اتفاق های جالب حرف می زنند، دوپامین من میرسه به هزار
و شنیدن این گفتگوها رو خیلی وقت ها ترجیح میدم نسبت به زمانی که با بعضی از دوستام دورهم جمع میشیم و من باز از یک جایی به بعد حوصله ام سر میره از بحث های تکراری و بی مزه، تهشم آخر مهمونی من خوابم برده.
لینک چند تا از قسمت ها رو برای نمونه براتون میگذارم. امیدوارم شنیدنش همون جوری که به من کمک کرد و من رو به آینده امیدوارتر کرد شما رو هم خوشحال و امیدوارتر کنه. ( این که سهیل این قدر تبلیغ از ایران بیرون اومدن رو هم می کنه جدی نگیرید 😀 . توی قسمت های مختلفی از پادکست می گه که این نسخه رو متناسب با توانایی خودش چیده که قابل درکم هست، ولی دلش همیشه از این ماجرا پره )
واقعا دم سهیل گرم، من خودم خیلی چیزها از این پادکست یاد گرفتم. هر وقتم پایینم، میرم سراغ یکی از اپیزودها، بعد به خودم میگم ببین کار نشد نداره. پاشو، ادای حال بدا رو هم درنیار.
لینک پادکست طبقه 16 در پلتفرم های مختلف :
PreviewProfile (redl.ink)
لینک ایستاگرام طبقه 16 :
پادکست طبقه ۱۶ (@tabaghe16) • Instagram photos and videos
بعضی از قسمت ها از یوتیوب که جالب تر بود و میتونید شماره اش رو در همون کست باکس سرچ کنید :
Episode 4 – عملگرایی | بهروز حریری – YouTube
Episode 3 – تجربه جذب سرمایه برای استارتاپ | سیاوش محمودیان – YouTube
Episode 14 – وحید جوزی – YouTube
Episode 18 – قول میدم کامل گوش کنید | نیما احمدیه – YouTube
Episode 30 – مارتین بصیری | استارتاپ یونیکورن – YouTube
Episode 52 – مازیار دولت آبادی، مدیر عامل و موسس استودیو معماری مادو – YouTube
پ.ن : من بازم این اخطار رو به بچه های ADHD بدم که آقا اگه گوش کردی و دیدی بدتر استرست زیاد میشه و حالا خوتو میخوای مقایسه کنی، یا یک شبه ره صد ساله آدم های دیگه رو بری، گوش نکن.
لطفاِ لطفا محتوایی رو به مغزت برسون که به درد موقعیت کنونیت بخوره و تو رو نسبت به خودت خوشحال تر و مهربون تر بکنه. و معجزه شروع یادت نره. مهم اینه که تو اولین قدم رو در راستای آرزوت برداری.
سلام مریم عزیز:
من رابین هستم، در پادکست اجنبی براتون کامنت گذاشتم و گفتم بعد از 50 سالگی تازه فهمیدم ADHD دارم و تازه دارم با خودم حال میکنم….
راستش من از 6 سالگی علاقه زیادی به کتاب داشتم و خواهرم برام میخوند و بعد از کلاس اول خودم میخوندم(به جز درسی که تا دانشگاه نتونستم بخونم) . برای اینکه یه کم آشنابشین من تحصیلاتم به ترتیب تکنسین اطاق عمل، لیسانس پرستری، فوق لیسانس مدیریت داخلب و جراحی، MBA , DBA هست..حدودا 8 سال بیمارستان (اتاق عمل و اورژانس) کار کردم و یه 20 سالی هم در شرکت های بزرگ دارویی و تجهیزات پزشکی… چون دیدم به کار آفرینی علاقه دارین خواستم بگم من در زمینه طراحی کسب و کار، برندینگ، مدیریت و … بد نیستم. نمیدونم اینجا چطور میشه پیام گذاشت و آیا گروهی مثل واتساپ و کلاب هاوس و .. هم دارین یا نه… دوست داشتم حرف جوونتر ها رو بشنوم و گاهی کمکشون کنم… راستش هنوز نتونستم درک کنم چطور یه نفر که خیلی شبیه من هست (شما تا 80 درصد شبیه من هستین) چطور ممکنه به خواسته هاش نرسه و این نوع کار مغز مانعش بشه.. در هر صورت شماره تماسم رو میگذارم اگر گروهی داشتین دوست دارم اضافه بشم.
سلام، خیلی ممنون که برام پیام گذاشتید. چه باحال که تغییر مسیر شغلی دادید بعد از سال ها. و مرسی که شمارتون رو گذاشته بودید ( االبته از پیام جذفش کردمکه پابلیک نشه :دی )
حتما بچه های ADHD به ویژه جوون تر ها از کمکتون خیلی میتونند استفاده کنند. راستش قبلا گروه در کلاب هاوس داشتیم اما بعد برگشت دنیا به مدل غیرآنلاین فعالیت گروه کمتر شد. الان هم به خاطر صد تا کار با هم انجام دادنم، طبق معمول،یکم فعالیتم کمتر شده.
اما این دو ماه که بگذره، سعیم رو خواهم کرد که بشه از طریق یک راه حل بهتر شما رو با بچه ها کانکت کنم.
شاید هم بشه به زودی یک جلسه آنلاین برگزار کنیم و بچه هایی که این جا ایمیلشون رو دارم دعوت کنیم.
بازم ممنون از پیامتون.
سلام مریم
منم از طریق پادکست اجنبی باهات آشنا شدم و اخیرا هم بالاخره با ایدیاچدی دیاگنوز شدم و خیلی دوست دارم بتونم تجربهی بقیه رو هم بشنوم. اگه جمعی، جمع شد، من رو هم ادد کن لطفا
ایمیلم رو گذاشتم.
سلام فائزه جان، مرسی که برام پیام گذاشتی. حتما اگه خبری شد اینجا میگذارم. 🙂
همین الان اپیزودتو توی اجنبی گوش دادم و همش اینجوری بودم که وای خدایا این منم که دارم حرف میزنم!مرسی برای این که گفتی و اجازه دادی ماهم بشنویم.
سلام فاطمه جان، چه خوب که شنیدنش بهت کمک کرده. هر بار که میشنوم که تو قصه ما رو تعریف کردی، خوشحال میشم و هیچ وقت این حس تکراری نمیشه.