چند روز پیش توئیت زیر حسابی من را به فکر فرو برد.

همین الان یکی اومده مغازه ی دوستم، یه MP3 Player خرید و گفت میشه از ram موبایلم توش صدای بچه م و آهنگهای ابی رو بریزین؟ خانومم تو کماست، میخوام بذارم توی گوشش گوش کنه…

توئیت ساده و البته پر از دردی بود، یک نفر که در کماست، و آدم هایی که دوست دارند هر چه زودتر حال او بهتر شود.

اما من به این فکر کردم که اگر من هم در چنین موقعیتی قرار بگیرم، صدای چه کسانی شاید بتواند من را به این دنیا باز گرداند. تا به حال به چنین چیزی فکر نکرده بودم. اولش سوال ساده ای به نظر می رسید. اما سعی کردم در ذهنم آن موقعیت را مجسم کنم. جواب دادن به چنین سوالی برایم آسان نبود. در نهایت هم برای این سوال جواب های عجیبی به ذهنم رسید.

تعداد آدم هایی که در این لیست نوشته بودم زیاد نبود، کمتر از انگشتان دست. و همین طور این لیست، تنها شامل نزدیک ترین عزیزانم نبود. بعضی از آن ها، کسانی بودند که در قسمت هایی از زندگیم سبب شده بودند که در من تغییری ایجاد شود، در شیوه زندگیم و نگاهم به جهان اطراف. بعضی از آن ها دوستانی بودند که می­دانستم چنان جزئی از بخش های محبوب زندگیم هستند، که شاید شنیدن صدایشان سبب شود که باز هم به این جهان بازگردم. و در نهایت هم بعضی از نزدیکانم که همیشه مهربانیشان تمام نشدنی بود. از خودم پرسیدم حالا که زنده ام به این آدم ها گفته ام که چقدر بودنشان برای من مهم است؟

گوشیم را برداشتم و برای یکی از دوستانم که مدت ها بود از حال او بی خبر بودم، در تلگرام یک پیام صوتی فرستادم، ماجرا را تعریف کردم، به او گفتم زمانی که به این سوال فکر کرده ام، احتمالا یکی از معدود صداهایی که شاید با شنیدنش، بخواهم برای بازگشت به این دنیا تجدید نظر کنم، صدای او بوده است. صدایی که بخش هایی از دوست داشتنی ترین خاطره های زندگیم را برایم ساخته بود. او بعد از شنیدن پیامم، گفت که این یکی از بهترین هدیه هایی بوده که در این مدت دریافت کرده است.

بعد از آن هم، به این فکر کردم که بیش از بیش با کسانی که فکر می کردم در آن شرایط صدایشان برایم حیات بخش است و در دسترسم هم بودند، مهربان باشم.

و در آخر هم خوش به حال صداهایی که بر هزاران نفر اثرگذار هستند، بدون آن که حتی تک تک این آدم ها را بشناسند. صداهایی که در این دنیا به آدم های زیادی زندگی بخشیده اند و در گذر زمان صدایشان در این دنیا برای همیشه ماندنی شده است.