من معمولا وقتی می خواهم دفتر بخرم، مثل بچه دبستانی ها به حالت ذوق زده به مغازه لوازم التحریر می روم. جوری به دفترها خیره می شوم، که انگار موجودات عجیبی را به تازگی کشف کرده ام و تا حالا در عمرم دفتر ندیده ام.
بعد هم با دقت صفحه های داخلش را نگاه می کنم تا کاغذ و کادر بندیش را ببینم. کادربندی صفحات یک دفتربرایم خیلی مهم است.
چند وقت پیش یک نفر یک سری کاغذ کلاسوری آورد و گفت ببین این ها به درد تو می خورد. همان جا بود که من ذوق مرگ شدم. از همان کاغذ کلاسورهایی بود که قدیم ترها از آن استفاده می کردم.
کاغذهای کلاسورهای این روزها معمولا بی حاشیه هستند و اندازه شان هم با قدیمی ها متفاوت است.
من همیشه عاشق کاغذ کلاسورهای قدیمی بودم. هم این که خط کشی داشتند، هم مقدار جایی که برای نوشتن باقی می ماند، به نظرم ایده آل ترین حالت ممکن بود.
بماند که خواهرم که معلم پیش دبستانیست، همیشه مسخره ام می کند و می گوید خط کشی برای کوچولوهاست که مرتب بنویسند.
حالا این همه داستان تعریف کردم، تا بگویم که دفترهای قدیمی روی خلاقانه نوشتن اثر عجیبی دارد.
حالا نوشتن خلاق چه ربطی به این کاغذها دارد؟
گاهی وقت ها ایده ای برای نوشتن به ذهنمان نمی رسد، ساعت ها پشت صفحه لپ تاپ، دست بر کیبرد می نشینیم تا چیزی بنویسیم،
اما هر چه تلاش می کنیم بی فایده است، انگار که ذهنمان قفل شده باشد.
در این جور مواقع، نوشتن در دفترهای قدیمی معجزه می کند. دفترهایی که زمانی به آن ها عادت داشته ایم یا از نوشتن در آن ها لذت می برده ایم.
این کاغذ کلاسورهای قدیمی هم برای من یادآور خاطرات خوبی از نوشتن بود. مرتب ترین جزوه هایم را در طول تحصیل در این ها نوشته بودم. نمی دانم نوشتن در این ها چه اثری روی ذهن دارد.
اما شاید همان خاطرات خوب، باعث می شود که حس بهتری به نوشتن داشته باشیم.
جرقه های نوشتن خلاق در ذهنمان را روشن می کنند.
شاید به کمک آن ها راحت تر بتوانیم ایده پردازی ها و فکرهایمان را با کلمات بیان کنیم.