حال و احوال این روزا که خیلی چیزا پیش بینی ناپذیر شده و شرایط شده پر از ابهام و اخبار، برای همه سخته، برای کسی که ADHD  داره چند درجه سخت تر

همه مون با هم سوار یک کشتی هستیم، فقط طبقه هاش یک ذره بالاتر و پایین تر

یک دوست نادیده چند روز پیش بهم پیام داد حالت چطوره، گفتم خوب نیست، چه جوری خوب باشم با این همه اتفاق گفت میدونم نگرانی، میدونم به فکر بقیه هستی، اما تا تو حالت خوب نباشه، دور و بری هات هم حالشون بهتر نمیشه

راست می گفت، این تصمیمی بود که بعد از که خودم رو بیشتر شناختم گرفتم ولی باز یادم رفته بود.

درسته که نمیتونم نسبت به حال بقیه بی تفاوت باشم، اما اگر هم غرق بشم تو اون نقطه، نقطه ای که کنترل چندانی روش ندارم و از من کاری بر نمیاد، حال کسی بهتر نمیشه، اتفاق بهتری نمی افته فقط هممون میفتیم توی یک لوپ منفیِ غر و نق و درد دل، که شاید اولش سبک شیم، ولی طعم تهش تلخی و ناامیدی بیشتره

نمیگم شاد باشیم و ملق بزنیم همین الان، ولی یادمون باشه یک خبر که سی درصد حال بقیه رو خراب می کنه، برا ما احتمالا بالای پنجاه درصده، به خصوص اگه جنبه احساسی هم داشته باشه خیلی ها دائم استوری میذارن و توییت میزنن، ولی یکساعت بعد طرف رفته سراغ کار و زندگیش پس من جز این که حواسم به خودم و میزانی اطلاعاتی که دریافت می کنم داشته باشم، چاره دیگه ندارم.

یادمون باشه که غممون رو در یک فضای امن تجربه کنیم، ولی نذاریم کشدار شه

همون جوری که غم رو تجربه می کنیم، یاد بگیریم توی حال خوب هم غرق شیم

خیلی سخت هم نیست، میشه یک کلاس ورزش ساده باشه، یک آهنگ حال خوب کن، یک کتاب جذاب، همین خوشحالی های کوچیک ساده

ولی یاد بگیریم تو اونا هم غرق شیم و نذاریم دور و بری هامون شادی رو ازمون بدزدند، اگر اون ها در هدیه حال خوش به بقیه دست و دلباز نیستند، خودمون این هدیه رو به خودمون بدیم، منتظر نشیم یکی از غیب برسه حال دلمون رو خوب کنه

پ.ن : کانالی که نوشته های کوتاه این مدلی رو توش می گذارم . Telegram: Join Group Chat