کودک درون بچه های adhd به سن اون ها نگاه نمی کنه، دوست داره بازیگوش و پرهیجان بمونه و احساساتش رو بروز بده، بدون اینکه قضاوت بشه.
وقتی غمگینه، با همه وجود راحت گریه کنه، وقتی شاده از ته دل بخنده ولی دنیای برساخته و قراردادی آدم های به ظاهر عاقل و پخته، نمیتونه این هیجانات رو از فرد بزرگسال بپذیره.
خیلی از بچه های adhd به حساس بودن شناخته میشن خیلی وقت ها وقتی از ته دل با صدای بلند خندیدم، بهم گفتن یواش تر، چه خبرته، و وقتی با یک اتفاق غمگین، اشک فوری تو چشام حلقه زده گفتند اشکت هم که همیشه سر آستینته
این که ما روایت adhd رو با چه رویکردی بسازیم دست خودمونه، و البته اطرافیانمون نقش مهمی در ساخت این روایت داشتن
میشه گفت کسی که به هیجاناتش آگاهه و دوست داره اون ها رو تمام و کمال تجربه کنه یا کسی که هیجاناتش زیاده و بلد نیست کنترلش کنه
جفتش یک اتفاق رو روایت می کنه خوب و بد، درست و غلط، و زشت و قشنگ، همه در دنیای قراردادی آدم هاست که شکل گرفته.
درسته که بچه هایی که طیف هایی از نورودایورسیتی رو تجربه می کنند، حساسیت بیشتری دارند. اما توی این دنیا میشه جای همدیگه رو تنگ نکنیم و همدیگه رو همین مدلی که هستیم دوست داشته باشیم.
شاید وقتش رسیده که به قوانین نانوشته ذهنمون یک نگاه دوباره بندازیم و از خودمون بپرسیم این همه باور محدود کننده از کجا میاد. چرا دوست داریم همه یک شکل و یک مدل باشند توی دنیایی که این قدر بزرگه و هزار جور مختلف میشه بود.
چرا باید خیلی از احساسات رو مخفی کرد، مانع تجربه شون شد، و ماله ای از منطق روش کشید؟
اونم احساساتی که میدونیم گذرا هستند، اما اگر تجربه شون نکنیم، و هی بلاکشون کنیم، کم کم سد مسیر اصلی ما میشن. و تو نقاط بحرانی و سر بزنگاه به شکل بدتری بروز پیدا می کنند.
بچه های نورودایورجنت، حس های عمیق تری دارند و جهان رو به شکل عمیق تری تجربه می کنند. غصه شون عمقش بیشتره، دردشون شاید کمی عمیق تره، و شادیشون از ته دله.
آدم هایی که تغییرات بزرگ تری توی دنیا خلق می می کنند معمولا جز این دسته هستند. و اصلا همین حس های عمیق هست که سبب میشه که نگاه متفاوتی به جهان داشته باشند، هنرشون ماندگار بشه، اثرشون در تاریخ ثبت شه، بیزنسشون سیستم یک جامعه رو متحول کنه و خیلی از تغییرات بزرگ رو رقم بزنند.
یادمون بمونه که خیلی از خوب و بدهایی که ساختیم ساخته ذهن محدود ما هست که برای ساده کردن کار خودش و کمتر کردن مصرف انرژیش، به همه چی لیبل زده.
اطرافیانمون رو همون مدلی که هستند بپذیریم، کمتر قضاوتشون کنیم و بذاریم که اون ها هم جهان رو به شکلی که میخوان تجربه کنند.
گاهی فقط کافی هست که به آدم ها فرصت شنیده شدن بدیم.
همیشه حس میکردم که انگار من احساسات پیچیده و عمیق تری دارم ، الان دلیلش رو میدونم و میدونم که درست حس میکردم.. همیشه حس میکردم که انگار متفاوتم ولی نمیدونسم این حس درسته یا نه اما الان میدونم که درست حس میکردم و دلیلش چیه ، نمیدونم که اگه زودتر متوجه میشدم میشد جور دیگه ای بشه یا نه ولی یادم میاد همیشه میخواستم که اینطور نمیبودم و عادی تر میبودم و ای کاش که اینطور بود صرفا عادی تر بودم مثل بقیه.
سلام، امیدوارم حالتون عالی باشه🌹
من از طریق پادکست اجنبی باهاتون آشنا شدم، ب اپیزود ۴۹ رسیدم دیسکریپشن رو خوندم کلمهadhd برام جالب بود ک چی هست مخصوصا ویو گفته بود ک حتما تا آخر گوش بدید، شما داشتی در موردش صحبت میکردی دیدم ک چقد منم، و گیج شدم واقعیتش، شبش ی دفتر و قلم آوردم و دوباره گوش دادم چیزایی ک گفتی رو نوشتم دیدم ۹۰ درصد چیزایی ک گفتی منم هستم،
از ی طرف دوس دارم adhd منم باشم ک حداقل ی دلیل برا چیزایی ک گفتی و منم هستم داشته باشم، و از طرفی هم خیلی گنگ ب نظر میرسه موضوع برام، ادامه میدم خوندن در موردش رو و ممنون از شما بخاطر اطلاعاتی ک دادین 🌹🌹
خواهش می کنم مانی، امیدوارم زودتر جواب سوالت رو پیدا کنی.
سلام مرسی که این سایتو راه انداختی ممنون لطفا ادامه بده
مرسی علیرضا، راستش این قدر دیگه همه میگن adhd دارن این روزا و محتوا تو سوشال مدیا زیاده که انگیزه ای برام نمونده
“اگه به یه نفر م کمک کرده باشی ارزشش رو داشته”، این حرفیه که وقتی از روی عشق و انسانیت کاری رو برای دیگران انجام میدم به خودم میگم، به من کمک کردی، ممنونم، دلسرد نشو لطفا کار بزرگی داری میکنی، من بهش دیگه نمیگم adhd، میگم vast
مرسی که برام پیام گذاشتی و خوشحالم که اینجا بهت کمک کوچیکی کرده. اگر موضوعی هست که دغدغه ات هست میتونی بهم بگی تا بیشتر راجبش بنویسم. 🙂
راجع به اینکه چطوری و با چه راهکارهایی توجه و تمرکز رو میشه روی اهداف مهم و بلند مدت زندگی نگه داشت لطفا راهنمایی کن، راستش من دیگه واقعا خسته شدم از اهمالکاری، چند روز پیش پیامتونو دیدم که گفته بودید اگه موضوعی هست بگم برای نوشتن راجع بهش؛ میخواستم مختصر و مفید و با وایب خوب یه جواب بذارم، اما امشب با خستگی دارم مینویسم، خسته شدم من از این وضع، خسته شدم از اینکه میتونم عالی باشم و به تجربه دیدم، ولی همزمان نمیتونم تلاش کنم، من خسته شدم ، خوب شد اتفاقی نوشته ی شما رو دیدم و فهمیدم باید تلاش و تمرکزم رو بذارم روی حفظ توجه و تمرکزم روی اهداف مهمم، الان دارم دنبال راهکارهای واقعی اجرایی میگردم، اگه در این مورد مطلبی بشه تهیه کرد بنظرم خیلی موثر و عالیه، ممنون میشم راهنمایی کنید. راجع به خودشناسی خودم (البته از روانشناس م کمک گرفته بودم، چند ده تا نت سیو کردم تو گوشیم که بتونم از این تله ی اهمالکاری دربیام، به چالش کنترل توجه اما نرسیده بودم، اون روزی م که با سرچ سایت شما رو پیدا کردم موضوع یخ زدگی و بی تصمیم رو داشتم گوگل میکردم، خوشحالم انفاقی اینجا رو پیدا کردم، این دفعه فکر کنم مشکلم حل میشه، با چالش توجه، چند روزه دارم روش کار میکنم، امیدوارم به زودی بشم همونی که همیشه میخواستم. ممنونم برای راهنمایی ای که بهم کردید
سلام ، ممنون که برام نوشتی و حس های واقعیت رو باهم به اشتراک گذاشتی. ( البته قسمت هایی رو که خواسته بودی ویرایش کردم. ) چون شاید این کامنت به درد خیلی ها بخوره چند تا راهکار کوتاه از تجربه این چند سالم رو توی یک پست می نویسم.
ممنون(:
خیلی باهوشی 👍🏻
سه تا ویدیو توی نت از دکتر آذرخش مکری درباره ی ای دی اچ دی هست، (خودشون کانال یوتیوب هم دارن) حتما ببینشون، من فعلا یکی و نصفی دیدم، دید خوبی به من داده، موضوع کارکرد اجرایی رو بررسی میکنه و همینطور آسیب های ثانویه ای که در اثر کمبود توجه ممکن ایجاد شن که حتی بعد از حل خود آسیب اول، باز میتونن باقی بمونن. (یه چیز هم دوست داشتم بنویسم، اون حالتی که با دارو شما بهش رسیدی و توی یکی از ویسای تو کانال تلگرام بود، اون حالتو من چند ماه پیش خیلی اتفاقی تجربه کردم، اینکه یهو همه چیز روشن میشه و درک درستی از واقعیت پیدا میکنی، باید طبق برنامه توی یه دد لاینی به مقصد معینی میرسیدم، پس مجبور شدم توجه ام رو معطوف کنم روی هدف مشخص و زمان مشخص و برنامه ی مشخص (با جدیت)، اینجا تازه فهمیدم دائم دارم توجه امو جا به جا میکنم روی موضوعات مختلف و باعث میشه از لحظه ی حال و واقعیت موجود غافل بشم (نه کاملا! اما بیشتر از عموم مردم)
به نظرم میشه بدون دارو هم کنترلش کرد و چگونگی کنترل توجه و بودن در لحظه رو یاد گرفت و بهش مسلط شد
من دارم روش کار میکنم
(راجع به درمان نوروفیدبک نشنیدید؟! دکتر هلاکویی توی مشاوره هاش میگه ای دی اچ دی درمان قطعی با نوروفیدبک داره که راحت م هست)
ممنون، درک شدن خیلی خوبه
کمک به دیگران برای درک خودشون خیلی خوبه
اشتراک تجربیات مشترک خیلی خوبه
ممنون
ممنونم از لطفت، آره دکتر مکری واقعا در یک لول دیگه همه چیز رو توضیح میدی، و اتفاقا نوشته بودم که حتما فایل های adhd اش رو بچه ها گوش کنن. ولی خب یکم شاید همزمان حس منفی هم تجربه کنی وقتی داره تفاوت های بچه های ADHD رو میگه. ( نمیدونم شاید اینا رو یک نفر که خودش این ها رو تجربه کرده توضیح بده، آدم راحت تر بپذیره تا کسی که با دید شخص سوم دست میذاره روی همه نقاط درد و نقاط منفی)
آره بدون دارو هم نشدنی نیست، ولی گاهی اصلا دارو لازمه تا بتونی این مسیر شناخت و امتحان کردن راه های مختلف رو شروع کنی. مثلا پاشی بری کلاس ورزش یه مدت، تا کم کم برات عادت شه.
درمان نوروفیدبک قطعی نیست و هنوز مقاله ای منتشر نشده که بتونه ثابت کنه که این روش حتما جواب میده. نظرات متناقض در موردش زیاده و به ویژه که روش پرهزینه و دردسر داری هم هست.
یک چیزی که در مورد adhd هست اینه که ما همش دوست داریم بریم دنبال راه حل های پیچیده، انگار راه های ساده رو زورمون میاد انجام بدیم یا حتما باید یک راه حل عجیب اختراع کنیم ( من بارها مچ خودم رو سر این گرفتم و هنوزم هم قصه همینه). نوروفیدبک رو که گفتی یاد این افتادم.